یکی از افرادی که به‌تازگی به مرکز مشاوره من مراجعه کرد می‌پرسید: به راستی معیار دستیابی به یک ازدواج موفق و پایدار چیست؟ سؤال جالبی است. تلاش برای شناخت پایه و اساس هر کاری نیازمند مطالعه دقیق و جز به‌جز اطلاعات و کشف چیزهایی است که نباید نادیده گرفته شوند.

پس از گوش دادن به داستان زندگی بسیاری از زوج ها در طول سه دهه تجربه من در امر مشاوره خانواده متوجه شدم که تهیه فهرستی کوتاه از حقایق مهمی که هر زوج برای رسیدن به ازدواج موفق باید بدانند از اهمیت بالایی برخوردار است.

برای اینکه کاملاً واضح باشد لازم به توضیح است که این لیست توسط تجربه‌های من به‌عنوان یک زوج درمانگر اطلاع‌رسانی نمی‌شود بلکه هریک از اصولی که در زیر آمده توسط تحقیقات روانشناسی نیز به اثبات رسیده‌اند.

اما ازآنجاکه این موارد به علوم روانشناسی مرتبط‌اند، تحقیقات چیزی را تائید می‌کند که قبلاً پدربزرگ و مادربزرگ شما می‌دانستند و پذیرفته بودند.

بنابراین، در اینجا 5 حقیقت درباره ازدواج وجود دارد که زوج ها باید به خاطر بسپارند:

  1. همسر شما کامل نیست

باید بدانید ازدواج موفق با داشتن همسر عالی و بی‌عیب و نقص حاصل نمی‌شود. اگر چنین بود هرگز ازدواج‌های موفق شکل نمی‌گرفت.

در عوض، ازدواج‌های موفق زمانی که زن و شوهر به‌طور منطقی با یکدیگر تفاهم داشته باشند، هرکدام از زوجین به دنبال چیزهای خوب در دیگری باشد و زمانی که حمایت متقابل، بخشش و احترام به همسر وجود داشته باشد ایجاد می‌شود.

به عنوان یک مشاوره ازدواج معتقدم هیچ فردی همسر کامل پیدا نمی‌کند. همه ما به‌عنوان یک انسان کمبودهایی در زندگی داریم. فکر کردن مداوم در مورد نواقص همسر خود فقط باعث خراب شدن رابطه و ازدواج می‌شود. یاد بگیرید موضوعات کوچک را رها کنید و بر روی ویژگی‌های خوب همسر خود تمرکز کنید.

  1. همسر شما نمی‌تواند زندگی شمارا کامل کند.

بسیاری از زوج‌های جوان این انتظار و تصور غیرواقعی را دارند که با ازدواج و شروع زندگی مشترک، بخش‌های نابسامان و مشکلات زندگی‌شان سروسامان می‌گردد. البته که با ازدواج انسان کامل می‌شود اما فرایند کامل شدن به میل و اراده شخصی شما وابسته است نه همسر شما.

اگر شما ازدواج کردید و معتقدید که همسر شما یک شخص فوق‌العاده است و می‌تواند بهترین دوست، مشاور، مربی انگیزشی، جانشین پدر و مادر شما باشد، قطعاً به‌زودی از این انتظار خود ناامید خواهید شد. دلخوری و ناخشنودی سرانجام در شما نهادینه خواهد شد و در این صورت بدبختی و ناکامی از زندگی شما دور نخواهد بود.

به‌جای اینکه اصرار داشته باشید همسر شما تمام این نقش‌ها را بر عهده بگیرد، به دوستان، خانواده و خودتان تکیه کنید. با دستیابی به این روش زندگی شما کامل‌تر خواهد شد و ازدواج شادتری خواهید داشت.

به‌هرحال، آیا واقعاً واقع‌گرایانه است که فکر کنید همسر شما می‌تواند تمام نیازهای شمارا برآورده کند؟البته که نه. هیچ‌کس در ازدواج انتظار چنین چیزی را نخواهد داشت. اما بسیاری از افراد، ناخواسته و ناخودآگاه به دام این نوع نگرش و طرز فکر می‌افتند. متأسفانه، بسیاری از افراد تا زمانی که فشار چنین انتظارات نامعقولی از همسر و ازدواج ،  منجر به طلاق و جدایی نشود، اهمیت این مسئله را درک نمی‌کنند.

هر یک از ما  فارغ از نوع رابطه ، همسر ، دوست ، والدین و فرزند لازم است نگاهی جدی به انتظارات خود داشته باشیم. زمانی که انتظارات از همسر غیرواقعی و غیرمنطقی است آن‌ها را رها کنید. در این صورت شما و همسرتان شادتر خواهید شد و به‌طور چشمگیری مشکلات زندگی زناشویی و اختلاف با همسرتان کاهش می‌یابد.

  1. از ازدواج خود همان چیزی را برداشت می‌کنید که کاشته‌اید

اگر زمان، فکر و انرژی خود را صرف این کنید که روابط زناشویی موفقی در زندگی مشترک داشته باشید، مسلماً به یک رابطه و ازدواج موفق دست خواهید یافت.

این‌یک تضمین نیست، اما یک اصل است(درست مثل‌اینکه اگر شما ورزش کنید و خوب غذا بخورید، سالم‌تر و زندگی طولانی‌تر خواهد شد به‌جای اینکه هرگز ورزش نکنید یا به‌درستی غذا نخورید).

تلاش شما در تجربه یک ازدواج موفق می‌تواند تأثیرگذارتر و مؤثرتر باشد. اگر صادقانه در مورد راه‌های بهبود رابطه زناشویی با همسر خود به گفتگو بنشینید، یاد می‌گیرید که بر روی چه چیزی بیشتر تمرکز کنید تا به ازدواج شما کمک کند.

همچنین زمانی را صرف این موضوع کنید تا در مورد چیزهایی که در رابطه زناشویی شما خیلی خوب پیش نمی‌رود با همسر خود صحبت کنید. در مورد اینکه هریک از شما چگونه می‌تواند برای بهبود نقاط ضعف در رابطه گام‌هایی بردارد رسیدگی کنید.

 این بحث و گفتگو با همسر خود را حداقل یک‌بار در ماه داشته باشید. همچنین مهم است که آن را در لیست کارهای خود قرار دهید. در آخر، به همدیگر لطف داشته باشید و موضوعات کم‌اهمیت را رها کنید.

  1. ازدواج تا حدودی شبیه یک حساب سرمایه‌گذاری است

هرچه ارتباط مؤثرتری با همسر خود ایجاد کنید و مهربانی، حمایت، محبت و احترام نسبت به او داشته باشید، حساب بانکی عاطفی شما بیشتر رشد می‌کند.

زمانی که شما موضوعات بااهمیت در زندگی مشترک را فراموش می‌کنید مثلاً فراموش کردن سالگرد ازدواج یا خریدن چیزی که باید حتماً با مشورت و تائید همسرتان باشد، در حقیقت”سرمایه‌ی عاطفی” کافی برای حفظ رابطه و ازدواجتان را از دست می‌دهید. بااین‌حال، این دیدگاه نباید به‌عنوان یک اقدام برای اجازه دادن به بدرفتاری و سوءاستفاده قرار بگیرد.

در ایجاد یک رابطه صمیمی با همسر، رقم زدن خاطرات خوب در رابطه و دستیابی به موفقیت در زندگی مشترک مصمم باشید. یک سرمایه‌گذار فعال در ایجاد یک حساب بانکی عاطفی در زندگی زناشویی خود باشید.

  1. عشق و علاقه به همسر یک فعل است نه یک اسم

بسیاری از افراد در مراجعه به مرکز مشاوره روانشناسی اقرار می‌کنند، یکی از دلایل مهم ازدواج آن‌ها این بود که عاشق همسر خود بودند. احساسات عمیق و عشق و محبت به همسر خود داشتند. بااین‌حال، احساسات بالا و پایین خواهند شد. در ازدواج زمانی وجود خواهد داشت که این احساسات بسیار ضعیف یا کاملاً از بین رفته است.

برخی از مردان و زنان زمانی که با این احساسات تضعیف‌شده مواجه می‌شوند، از خود می‌پرسند:”اگر دیگر همسرم را دوست ندارم چرا باید در این رابطه و ازدواج بمانم؟” کسی که این دیدگاه را درباره عشق داشته باشد ممکن است چندین ازدواج ناموفق را تجربه کند و طلاق بگیرد.

به یاد داشته باشید، احساسات ناپایدار هستند. ازدواج خود را بر اساس احساسات ناپایدار قرار ندهید. عشق چیزی فراتر از احساسات است. عشق در قلب انسان، تعهدی برای انجام آن چیزی است که برای دیگران بهترین است. این تعهد باید در اقدامات روزانه نشان داده شود به‌نحوی‌که دلسوزانه، تصدیق‌کننده و احترام‌آمیز باشد.

هنگامی‌که این رویکرد به‌طور مداوم اتخاذ می‌شود، احساسات عاشقانه‌ای که گاهی اوقات کاهش می‌یابند درنهایت به حد کمال می‌رسد و ریشه‌ای عمیق در رابطه ایجاد خواهند کرد.

تذکر : این مطلب یک آگهی رپورتاژ می باشد .

امتیاز بده